-
شما اینجا هستید:
- صفحه اصلی
تبدیل کردن یک مزرعه کوچک با تعداد کمی دام و طیور در دل روستا به یک دامداری بزرگ و مجهز در حاشیه شهر، رویایی بود که محمدرضا از همان ابتدای جوانیاش برای تحقق آن نقشه میکشید. یک مزرعه کوچک که میراث پدر بود و باید خرج مادر، خواهر و برادر کوچکترش را از آن در میآورد، تنها دارایی آنها بود. همین مساله، دست محمدرضا را برای انجام هر نوع ریسک و برداشتن گام بزرگی بسته بود. اما آدمی وقتی رویایی داشته باشد که حاضر شود برایش سختترین روزها را تحمل کند، مگر میشود به آن رویا نرسد؟
محمدرضا شنیده بود که در این چند سال، چند نفر از روستاهای اطراف توانستهاند کسب و کار مجهزی راه بیندازند و به ثروتهای آنچنانی دست یابند.
او چند سالی طول کشید تا بتواند خانوادهاش را از آب و گل در بیاورد. رفته رفته با گرفتن وامهای مختلف، رفتن زیر بار قسطهای سنگین و دست زدن به چند ریسک موفق و ناموفق، در نهایت توانست بنای اولیه دامداری خودش را در حاشیه شهر بسازد. با گذشت ده سال، نهایتا او توانسته بود 10 گوسفند را به 1000 گوسفند، پنج گاو را به 500 گاو و البته، تعداد نیروهایش را از 7 نفر به 87 نفر برساند. یک تغییر گسترده که باعث میشد گاهی با افتخار به مسیر طی کرده نگاه کند و غرور وجودش را بگیرد و گاه با ترس و لرز به آینده فکر میکرد.
مدیریت کردن چنین کسب و کاری برای یک جوان روستایی که سواد آنچنانی هم نداشت کار بسیار سختی بود. بسیاری اوقات حسابها از دستش در میرفتند. اطلاعات مربوط به مشتریان را گم میکرد و نمیدانست که چه ابزاری باید داشته باشد تا این دامداری را با آن به صورت یکپارچه مدیریت کند. یک بار خیلی اتفاقی و از طریق یکی از مشتریان ثابتش، با یک مشاور کسب و کار آشنا شد. آن روز محمدرضا نامی را شنید که تلفظش تا ماهها برایش سخت بود: نرم افزار CRM .
سالها کار کردن در سختترین شرایط و سر و کله زدن با آدمهای گوناگون این اخلاق را به محمدرضا داده بود که به هر کسی راحت اطمینان نکند. اما مشاور پیشنهاد کرد که فعلا نسخه رایگان و 15 روزه این نرم افزار را در لپ تاپ معاونش نصب کنند. آنها چند روز تمام وقت را پای یادگیری نرم افزار CRM نشستند و آنقدر با آن کار کردند تا تک تک ابزارهایش را شناختند.
فهمیدند با چنین ابزاری میتوانند مشتریهای خود را بر اساس میزان نزدیکی به دامداری خودشان دستهبندی کنند. اینطوری مشخص میشد ارسال محصولات برای کدام مشتریها ارزانتر و گرانتر در میآید. همچنین، مشتریها را بر اساس شاخصهای دیگری مثل: میزان درآمد، سن، سواد و ... دستهبندی کردند. اینطوری فهمیدند که حالا میتوانند هرگاه میخواهند یک محصول جدید را تبلیغ کنند، بهتر است برای هر دسته از مشتریان یک پیام اختصاصی موثر و مناسب را SMS و یا Email کنند. در واقع، قبل از خرید نرم افزار CRM متوجه قابلیتهای این نرم افزار برای تبلیغات هدفمند شدند.
تمام اطلاعات مرتبط با راههای تماس با مشتریان در این نرم افزار خیلی سریع ثبت شد. بعد نوبت به کارکنان دامداری رسید. اطلاعات مربوط به حقوق و دستمزد، بیمه و مالیات، ورود و خروج، مرخصیها و... را به ریز و دقیق در نرم افزار CRM وارد کردند. در نهایت، متوجه شدند این سیستم ابزارهای خوبی برای مدیریت مالی و کنترل بودجه نیز دارد. وقتی 15 روز تمام شد، محمدرضا دید که سیستم مدیریت ارتباط با مشتری یا همان نرم افزار CRM همان چیزی بوده که او در این مدت بخاطر نداشتنش کلی سود را از دست داده و تعداد زیادی مشتری را نتوانسته مجددا جذب کند.
وقتی که نسخه آزمایشی این نرم افزار به پایان رسید، محمدرضا هنوز برای خریدنش تردید داشت. او با این وجود که الان وضع مالیاش خوب شده بود، ناهار و شام خود را نیز از خانه میآورد. هنوز لباسهای کهنه میپوشید و خرج کردن پول برایش راحت نبود. اما یک مساله باعث شد که او در نهایت برای خرید نرم افزار سی آر ام مجاب شود.
آن مساله، نزدیک شدن به ایام تعطیلات نوروز بود. البته هنوز یک ماهی مانده بود ولی؛ آنها از قبل تصمیم گرفته بودند از دو هفته قبل از عید تا 15 فروردین سال بعد، یک جشنواره برگزار کنند. هدف از این جشنواره پیدا کردن تعداد زیادی مشتری جدید و همچنین، تشویق مشتریان فعلی برای خرید مجدد از آنها بود.
محمدرضا به خوبی این را حدس زده بود که برگزار کردن جشنوارهای با تعداد زیادی تراکنش در روز، مشتریهایی که میآیند و میروند، جوایز و تخفیفات مختلفی که قرار است ارائه شوند، جشنواره سنگینی است. برای برگزاری چنین رویدادی، باید میتوانستند اطلاعات، آمار و ارقام و فاکتورها را دقیق دستهبندی کنند. باید میدانستند به چه کسانی چقدر تخفیف بدهند.
مخارج برگزاری این جشنواره اگر از دستشان در میرفت ممکن بود عملا سودی برای آنها باقی نگذارد. پس او به یک توفیق اجباری دست یافت. نرم افزار CRM را خرید و یک ماه بعد، با تعداد زیادی مشتری و حسابهای بانکی که پر از پول شده بودند از اهمیت نرم افزار CRM برای دیگران میگفت.
در اقتصادهای روستایی، همه چیز به سادگی برگزار میشود. گاهی مبادلات کالا به کالا هستند و آنها هم که با پول انجام میشوند، حجم نقدی کمی دارند. کسب و کارهای روستایی از تعداد نفرات اندکی تشکیل میشوند و اطلاعات و آمار زیادی از این فعالیتها بدست نمیآید که نیاز به تحلیل و بررسی داشته باشد. در یک روستا، فروشنده و مشتری ممکن است دائما یکدیگر را بینند و دیگر سیستم ارتباط با مشتری خیلی در اینجا معنایی ندارد.
اما، همین افراد اگر تصمیم بگیرند برای گسترش کسب و کار خود به شهرها یا حاشیه شهرها وارد شوند، باید بتوانند به نحو احسن از پس مدیریت یک کسب و کار بسیار بزرگتر برآیند. به همین خاطر، نرم افزار CRM میتواند به عنوان یک ابزار بسیار کارآمد و مناسب آنها را یاری کند. با رواج این نرم افزار و در واقع، با رواج فرهنگ سی آر ام نزد چنین افرادی، کسب و کارهای تازهای که در شهرها و حاشیه شهرها ایجاد میشوند خیلی زودتر از گذشته رشد میکنند.
پیشنهاد میکنیم در این خصوص مقاله «نرم افزار CRM چگونه به تحلیل وضعیت کسب و کار ها کمک می کند؟» را حتما مطالعه کنید!
در این بین یک نکته بسیار مهم وجود دارد. رشدی که بر اساس فرهنگ مشتری مداری و رفع نیازهای مشتریان به بهترین شکل ایجاد شود، بسیار به مفهوم توسعه نزدیک خواهد بود. چرا که صاحبان کسب و کار برای راضی نگاه داشتن مشتریان خود مجبور میشوند کم کم زیر ساختهای کاری خود را بهبود بخشند و با استفاده از تکنولوژیهای روز به انجام فعالیتهایشان ادامه دهند. در نتیجه، اگر همین افراد از روستا به حاشیه شهر آمده باشند، پس از مدتی همان منطقه حاشیه شهری آباد خواهد شد و شهر از آن قسمت به صورت مناسبی رشد و توسعه پیدا خواهد کرد.
پیشنهاد میکنیم در تلگرام
با ما ارتباط برقرار کنید.
پیشنهاد میکنیم در اینستاگرام
با ما ارتباط برقرار کنید.